امام علی(ع)
 
 

کیفیت خطابه و جزئیات خطبه اجتماع مردم در غدیر (1) همینکه به منطقه «کراع الغمیم» که «غدیر خم» در آن واقع شده رسیدند ، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: ایها الناس ، اجیبوا داعی الله، انا رسول الله. ای مردم دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند : کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند. پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هریک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و بحدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملا مساعد شود. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری برپا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند. پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام بر فراز منبر(2) انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیر المومنین علیه السلام را فراخواندند و به او دستور دادند بالای منبر بیاید و در سمت راستش بایستد. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پائین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. سپس آنحضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملا جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانی، که دو نفر بر فراز منبر در حالت قیام دیده شوند، به استقبال سخنان حضرت خواهیم رفت که در بخش ششم و هفتم ذکر می شود. دو اقدام عملی بر فراز منبر در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و آله دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: 1. علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و آله (3) پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را بطور لسانی اشاره کردند، و سپس بصورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند : «باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم.» بعد از آن حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمومنین دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هردوشان بسوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آنروز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: « هرکس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.» 2.بیعت با قلبها و زبانها (4) اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش بما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هرکس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.» پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هرکس بشکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و آله پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. _________________________________________ پی نوشت: 1. (بحارالانوار : ج 21 ص 387، و ج 37 ص 173و203و204 ، عوالم: ج 15/3 ص 50 و 60 و 75 و 79 و 80و 301، الغدیر : ج 1 ص 10و 22) 2. (بحارالانوار : ج 21 ص 387، ج 37 ص 209، عوالم: ج 15/3 ص 44 و 97و 301) 3. (بحارالانوار: ج 37 ص 111و209) 4. (بحاراالانوار: ج 37 ص 215 و 219)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:22 :: توسط : خادم شما

برنامه های قبل از خطبه اهمیت حجه الوداع(1) هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خروج آنحضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در ناریخ اسلام بشمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه بعنوان «عمره» وارد مکه شدند و طبق قرار دادی که با مشرکین بسته بودند فورا بازگشتند. بار دوم در سال نهم بعنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره به جا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان «حجه الوداع» بود که حضرت برای اولین بار بطور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم بطور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله. اعلان سفر حج (2) پس از دستور الهی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منادیان را در مدینه و اطراف آن فرستادند تا تصمیم حضرت برای این سفر را به اطلاع همه برسانند و اعلان کنند که هر کس بخواهد می تواند همراه حضرت باشد. پس از اعلان عمومی، عده‌ی بسیاری از اطراف مدینه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرین و انصار به سوی مکه حرکت کنند. با حرکت کاروان پیامبر صلی الله علیه و آله در بین راه مدینه تا مکه افراد قبایل به جمعیت اضافه می‌شدند. با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطاف مکه و شهر‌های یمن و غیر آن نیز به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصا از پیامبرشان بیاموزند و در این اولین سفر رسمی حضرت به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یکصدو بیست هزار نفر (3) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. مسیر سفر از مدینه تا مکه حضرت روز شنبه بیست و پنجم ماه ذی‌القعده غسل کرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و از مدینه خارج شدند. اهل بیت حضرت که فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و سایر فرزندان آن حضرت بودند، و نیز همسران آن حضرت همگی سوار بر هودجهای شتران همراه حضرت بودند.با احرام از «مسجد شجره» - که در نزدیکی مدینه است- راهی مکه شدند و مردم سواره و پیاده همراه آن حضرت به حرکت در آمدند. صبح روز بعد "عِرق الظَبیَه" رسیدند و سپس در "رَوحاء" توقف مختصری کردند. از آن جا برای نماز عصر به "مُنصرَف" رسیدند. هنگام نماز مغرب و عشاء در "مُتَعَشّی" پیاده شدند و شام را همان جا صرف کردند. برای نماز صبح به "أثایه" رسیدند، و صبح روز سه شنبه در "عَرج" بودند، و روز چهارشنبه به "سَقیاء" رسیدند. در بین راه، پیاده ها سختیِ راه را مطرح کردند و از حضرت سواری در خواست نمودند. حضرت به آنان فرمود که فعلا سواری در اختیار ندارم. و دستور دادند تا برای آسانی سیر کمرهای خود را ببندند. و راه رفتنشان را ترکیبی از تند رفتن و دویدن قرار دهند. این دستور را عمل کردند و کمی راحت شدند. روز پنج شنبه به "أبواء" رسیدند ـ که قبر حضرت آمنه مادر پیامبر آن جا بود و حضرت قبر مادر را زیارت کردند. روز جمعه با عبور از "جحفه" و "غدیر خم" عازم "قُدَید" شدند و شنبه آن جا بودند. روز یکشنبه به "عسفان" آمدند و روز دوشنبه به "مرالظهران" رسیدند و تا شب آن جا ماندند. شب به سوی "سَیرَف" حرکت کردند و به آن جا رسیدند که منزل بعدی مکه کعظمه بود. بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند. سفر امیرالمؤمنین علیه السلام از مدینه به یمن و از یمن به مکه از سوی دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام با لشکری از طرف پیامبر به نجران و سپس به یمن رفته بودند. که هدف آن جمع آوری خمس و زکات و جزیه و نیز دعوت به اسلام بود. پامبر صلی الله علیه و آله هنگام حرکت از مدینه نامه ایی برای امیرالمومنین علیه السلام فرستادند و دستور دادند آن حضرت نیز از یمن برای سفر حج حرکت کنند. لذا پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن حضرت با لشکر همراه و نیز عده ایی از اهل یمن ـ که دوازده هزار نفر بودند ـ پس از احرام در میقات عازم مکه شدند. با نزدیک شدن پیامبر صلی الله علیه و آله به مکه از طرف مدینه امیرالمومنین علیه السلام هم از طرف یمن به این شهر نزدیک شدند. حضرت جانشینی در لشکر برای خود تعیین کردند و خود پیشتر به ملاقات پیامبر صلی الله علیه و آله شتافتند و در نزدیکی مکه خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند. پیامبر صلی الله علیه ئ آله بسیار مسرور شدند و دستور دادند هر چه زودتر لشکر همراه را به مکه بیاورند. امیرالمومنین علیه السلام به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان ـ همزمان با قافله ی پیامبر صلی الله علیه و آله ـ روز سه شنبه پنجم ذی حجه وارد مکه شدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذیحجه حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر و منی رفتند. بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجب و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. خطابه‌های قبل از غدیر (4) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از غدیر، در دو موقعیت حساس برای مردم خطابه ایراد کردند که در واقع زمینه سازی برای خطبه‌ی غدیر بود. اولین خطابه‌ی آن حضرت در منی بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته و اموال بناحق گرفته در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جو اجتماع برای تامین امنیت کامل آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند از اینکه بعد از او اختلاف کنند و برروی یکدیگر شمشیر بکشند. در اینجا تصریح فرمودند که: "اگر من نباشم علی بن ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد". سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند: «من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم». اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند. نکته‌ی جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند. خطابه دوم در مسجد خیف در منی (5) دومین مورد خطابه‌ی پیامبر در مسجد"خیف" در منی بود. در روز سوم از توقف در منی ، باردیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه‌ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحا از مردم خواستند گفته های او را خوب بخاطر بسپارند و به غائبان برسانند. در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن باردیگر متعرض مسئله‌ی خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند. در این مقطع، منافقین کاملا احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه‌های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند و برنامه‌های خود را آغاز کردند. تحویل میراث انبیاء علیهم السلام قبل از غدیر(6) در مکه دستور الاهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین وحی شد: "نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیا را به علی بن ابی طالب بسپار که اولین مومن است. من زمین را بدون عالمی که اطاعت من در ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد". یادگارخای انبیا علیهم السلام صحف آدم ونوح و ابراهیم علیهم السلام و تورات و انجیل و عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام و سایر میراث های ارجمندی است که فقط در دست حجج الاهی است. تا آن روز خاتم انبیا صلی الله علیه و آله حافظ این میراث های الاهی بود و اینک به دستور الاهی به امیرالمومنین علیه السلام منتقل شد. این ودایع از امیرالمومنین علیه السلام به امامان بعد منتقل شده تاکنون که در دست مبارک آخرین حجت پروردگار حضرت بقیه الله اعظم علیه السلام است. پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمومنین علیه السلام را فراخواند و جلسه خصوصی تشکیل دادند و یک شبانه روز برنامه سپردن ودایع الاهی طول کشید. لقب امیرالمومنین (7) در مکه جبرئیل، لقب«امیرالمومنین» را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابیطالب علیه السلام از جانب الهی آورد ، اگرچه این لقب قبلا نیز برای آنحضرت تعیین شده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و بعنوان «امیرالمومنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمومنین» بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت. در اینجا ابوبکر و عمر بعنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: «حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.» اعلان رسمی برای حضور در غدیر (8) با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در این اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در «غدیرخم» حاضر باشند. انتخاب منطقه "غدیر" که به امر خاص الاهی بود از چند جهت قابل ملاحظه است: یکی این که در راه بازگشت از مکه، کمی قبل از محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیرهاست. دوم این که در آینده های اسلام که کاروان های حج از این مسیر عبور می کردند با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله تجدید خاطره و بیعتی با این زیر بنای اعتقادی خود می نمایند و یاد آن در دل ها احیا می گردد. (9) سوم این که «غدیر» کمی قبل از «جحفه» بیابانی وسیع و آبگیری برای جمع شدن آب سیل ها و هم چنین آب چشمه ایی که از سمت شمال غربی به آن می ریزد. و چند درخت کهنسال تنومند بوده، که برای برنامه ی سه روزه پیامبر صلی الله علیه و آله و ایراد خطبه برای آن جمعیت انبوه بسیار مناسب بوده است. برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان – پس از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان بدیدارش بیایند و مسائل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فورا از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در «غدیر» امر نمودند. صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (10)تخمین زده می شدند بهمراه حضرت حرکت کردند. حتی پنج هزار نفر از مکه و عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند. ___________________________________ پی‌نوشت: 1. (بحارالانوار ج 37 ص 201) 2. (عوالم العلوم : ج 15/3 ص 167و 297 ، الغدیر ج 1 ص 9و10 ، بحارالانوار : ج 21 ص 360و383و390و384 ج 28 ص 95 ) 3. (در بعضی روایات تا صدو هشتاد هزار نفر هم نقل کرده اند.) 4. (بحارالانوار ج 37 ص 113، ج 21 ص 380) 5. ‌ (بحارالانوار ج 37 ص 114) 6. (بحارالانوار:ج28ص96،ج37ص113،ج40ص216) 7. (بحارالانوار : ج 37 ص 111 و 120، عوالم: ج 15/3 ص 39، کتاب سلیم بن قیس: ص 730) 8. (بحارالانوار : ج 37 ص 111 و 158، ج 1 ص10 و268 ) 9. (مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر ـ که یادگار آن واقعه ی تاریخی است ـ روزهای جالبی از سوی دوست و دشمن به خود دیده است.) 10. (و به قولی صد و چهل هزار، و بقول دیگر صد و هشتاد هزار نفر)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:21 :: توسط : خادم شما

زمینه های تاریخی واقعه غدیر با حلول ماه ذى القعده سال دهم هجرى، رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و اداى فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد.این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگى مى‏کردند رسید، به طورى که در اندک زمان هزاران نفر براى برگزارى فریضه حج در کنار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حاضر شدند. در بیست و پنجم ذى القعده کاروان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با شمار زیادى از مسلمانان که مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و یا اندکى بیشتر ذکر کرده‏اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید.این عده غیر از کسانى بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادیهاى اطراف آن‏به حج گزاران ملحق شدند. شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است: پس از برخورد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست.اندکى قبل از این پیشامد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه‏ها و معادن را از اهالى آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجرانـاز حله و پولـمتعهد شده بودند، دریافت کند.حضرت على علیه السلام به محل مأموریت خود عزیمت کرد.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به کس دیگر غیر از على علیه السلام در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید .حضرتش على علیه السلام را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتى که بر عهده‏اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آهنگ حج نمود و پس از آنکه جمعیت زیادى از مدینه و اطراف آن با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذى القعده از مدینه خارج گردید.همزمان با آن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نامه‏اى به على علیه السلام که در یمن به سر مى‏برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگى نیت آن مطلبى براى على علیه السلام ننوشت. به هر حال، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در جمع مسلمانان به سوى مکه به راه افتاد و حضرت على علیه السلام نیز با سپاهى که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود.حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصى سپرد و خود جهت دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به سرعت روانه گشت به طورى که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را ملاقات کند و درباره سفر خود و حله‏ها و هدایایى که آورده بود گزارشى تقدیم نماید.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ضمن اظهار خرسندى از دیدار على علیه السلام از او سؤال کرد که:اى على، به چه نیتى احرام بستى؟على علیه السلام در پاسخ گفت :اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شما براى من ننوشته بودى که خود به چه نیتى احرام خواهى بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیت شما پیوند زدم و گفتم:بار خدای، من به همان نیتى احرام مى‏بندم که رسول تو بسته است و سى و چهار شتر نیز براى قربانى با خود آورده‏ام.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:الله اکبر!من شصت و شش شتر براى قربانى آورده‏ام.تو در حج و مناسک و انجام قربانى با من شریک هستى.اکنون بر احرام خود باش و به سوى لشکر باز گرد و آنان را سریعا بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم جهت انجام مناسک حج چند روزى در مکه به سر برد.آن حضرت در روز عرفهـو به روایتى در روز عیدـخطبه‏اى در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقواى الهى، تعهد به ارزشهاى اخلاقى و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود. (1) پس از آن رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید.فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهى پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند.هنگامى که این کاروان عظیم به نزدیک جحفه رسید، امین وحى الهى در نقطه‏اى به نام غدیر خم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نازل کرد که: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (2) یعنى:اى پیامبر!آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان.و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى.و خداوند تو را از(خطرهاى احتمالى)مردم حفظ مى‏کند.و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد. با نزول این آیه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانى را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند و کسانى که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود، به طورى که مردم قسمتى از عباى خود را بر سر و قسمتى دیگر را به زیر پا افکندند.وقت نماز فرا رسید و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به آنان اطلاع داد که همه باید براى شنیدن پیام تازه‏اى آماده شوند.در اینجا مسلمانان منبرى از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر بالاى آن قرار گرفت و خطبه تاریخى خود را به شرحى که خواهد آمد، ایراد فرمود. (3) ___________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1) جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویة معروف به سیره ابن هشام 4/ 250 2) سوره مائده 67 3) ارشاد شیخ مفید 1/158 ـ 165 با اندکى تلخیص و نیز بنگرید به اعلام الورى 1/ 259 ـ263 سیرة المصطفى / 693 مبحث غدیر خم. * برگرفته از کتاب غدیر در آیینه قرآن و روایات ص 5 نوشته ی دکتر مجید عارف


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:19 :: توسط : خادم شما

اعمال و مستحبات عید غدیر فقه غدیر غدیر دریایى از معارف است. فقه، فرهنگ، کلام، اخلاق و تفسیر، همه را دارد؛ ولى دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانه‏هاى گرانبهایى را به ساحل‏نشینانش ارزانى داشته است. در این نوشتار بر آنیم نگاهى به فقه غدیر افکنیم، پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضرورى مى‏نماید: * مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سى و شش عمل را در این روز مستحب شمرده‏اند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه مى‏کنیم. * این تعداد حکم براى یک روز نشان از اهمیت، حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام براى هیچ روزى، هر چند بسیار مهم و مقدس، این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخى از روزهاى مهم مانند فطر و قربان، عرفه و مباهله اعمال متعددى مستحب شمرده شده، ولى اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم، با مستحبات غدیر برابرى نمى‏کنند. * دومین ویژگى فقه غدیر جامعیت است. در هر زمینه‏اى عملى وارد شده، اعمالى جامع و بى کم و کاست؛ از عمل عبادى تا برنامه سیاسى همایش و طرح اقتصادى ایجاد مساوات همه در فقه غدیر گرد آمده است. گستردگى و غناى این اعمال چنان است که مى‏توان گفت در آینه فقه کامل غدیر کمال دین تجلى یافته است. * سومین ویژگى فقه غدیر این است که براى اعمال آن فضیلتهاى منحصر بفرد قرار داده‏اند؛ که در جاى دیگر به چشم نمى‏خورد و این حتى از فضیلتهاى ماه رمضان نیز بیشتر است. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى مى‏گوید: « فضیلتى که براى روز غدیر وارد شده نسبت به فضیلتهاى ماه رمضان زیادتر است. » (1) * در خلال اعمال غدیر به برخى از این فضیلتها اشاره خواهد شد. چرا این حجم از اعمال را، با آن همه فضیلت، براى روز غدیر قرار داده‏اند؟ امام صادق (ع) در پاسخ بدین پرسش مى‏فرماید: « اعظاما لیومک؛ (2) تا با این اعمال روز غدیر را بزرگ بدارى » . این سخن امام ششم(ع) دو حقیقت را آشکار مى‏سازد: یکى اینکه باید روز غدیر را بزرگ داشت و دیگر اینکه بزرگداشت غدیر با انجام دادن اعمال ویژه این روز تحقق مى‏یابد. افطارى دادن در میان اعمل روز غدیر افطارى دادن به مؤمن جایگاهى والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتى بزرگ نهفته است. امام على(ع) مى‏فرماید: من افطر مؤمنا فى لیلة فکأنما افطر فئاما... (3) کسى که مؤمن روزه‏دارى رادر غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است. فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع) « فئام » چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید. شبیه به این روایت، حدیثى از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. (4) بر اساس برخى از روایات امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت . (5) برادر شدن روز ولایت روز برادرى است و روز برادرى روز ولایت است؛ این دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند و حلقه وصلشان ایمان است؛ زیرا از سویى ایمان با ولایت پا مى‏گیرد و از سوى دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرند. (انما المؤمنون اخوة) (6) به همین دلیل عقد برادرى یکى از آداب روز غدیر شمرده شده است. این عقد به صورت زیر است : یکى از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگرى مى‏گذارد و مى‏گوید: و اخیتک فى الله و صافیتک فى الله و صافحتک فى الله و عادهت الله و ملائکته و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین(ع) على أنى إن کنت من اهل الجنة و الشفاعة و أذن لى بأن أدخل الجنة لا ادخلها الا و أنت معى. با تو در راه خدا برادر مى‏شوم؛ با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش مى‏گیرم؛ با تو در راه خدا دست مى‏دهم و با خد، ملایکه، کتابه، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد مى‏بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوى. آنگاه دیگرى مى‏گوید: قبلت؛ یعنى، قبول کردم. سپس مى‏گوید: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة ؛ جز شفاعت و دعا و زیارت، همه حقوق برادرى را ساقط کردم. (7) بیرازى جستن امام صادق(ع) فرمود: تبرى إلى الله عز و جل ممن ظلمهم حقهم؛ (8) در روز غدیر از کسانى که به اهل بیت(ع) ستم کردند بیزارى مى‏جویى. پوشیدن لباس پاکیزه و نو امام صادق(ع) فرمود: یحب ... أن یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها؛ (9) در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزه‏ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر مى‏شمرد. (10) تبریک و تهنیت تبریک و تهنیت از برجسته‏ ترین آداب هر عیدى است. در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهى ویژه یافته است. پیامبر(ص) بر تبریک گفتن در این تأکید مى‏ورزید و به مردم مى‏فرمود: هنئونى هنئونى؛ (11) به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید. امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است: وقتى یکدیگر را ملاقات کردید، بگویید: الحمدلله الذى اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذى واثقنا به من ولایة ولاة امره و القوام بقسطه و لم یجعلنا من الجاحدین و المکذبین بیوم الدین. (12) ؛ سپاس خداى را که ما را به این روز گواهى داشت و ما را از مؤمنان و کسانى قرار داد که به پیمان و میثاقى که در باره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیب‏کنندگان رستاخیز قرار نداد. امام رضا(ع) فرمود که، هنگام برخورد با یکدیگر بگویید: الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین(ع) (13) ؛ سپاس خداى را که ما را از تمسک‏کنندان به ولایت امیرمؤمنان(ع) قرار داده است. تبسم امام رضا(ع) فرمود: ...و هو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان فمن تبسم فى وجه اخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیامة بالرحمة و قضى له الف حاجة و بنى له فى الجنة قصرا من در بیضاء و نضر وجهه ... (14) ؛ روز غدیر روز تبسم به روى مؤمنین است. کسى که در این روز به روى برادر مؤمنش تبسم کند، خداوند، در روز قیامت، نظر رحمت به او مى‏افکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصرى از در سفید برایش بنا مى‏کند و صورتش را زیبا مى‏سازد. توسعه زندگى در روز غدیر، باید چهره زندگى عوض شود. همه باید بکوشند برنامه عادى زندگى خود را بر هم زده و آن را با رفتارهایى سخاوتمندانه‏تر و نشاطانگیزتر بیارآیند تا همگان در همه جا طعم شیرین عید را بچشند و رایحه دل‏انگیز آن را استشمام کنند. یقینا در صدر توسعه دادن زندگى توسعه مالى قرار دارد. امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبدالله و وسع على عیاله و نفسه و اخوانه... (15) ؛ روز غدیر روزى است که خداى متعال در مال کسى که خدا را عبادت کند و بر خانواده، خویشتن و برادران ایمانى‏اش توسعه دهد فزونى پدید مى‏آورد. جشن گرفتن امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازه‏اى در آنان ایجاد کرد. (16) حمد کردن پیامبر(ص) فرمود: یکى از سنتها این است که مؤمن، در روز غدیر، صد بار بگوید: الحمدلله الذى جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین على بن‏ابیطالب(ع). (17) دعا معصومان(ع) پیروانشان را به دعا در روز غدیر سفارش کرده‏اند. دعاهاى ویژه این روز عبارت است از: 1ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم انک دعوتنا إلى سبیل طاعتک... (18) 2ـ دعایى که در آغاز این عبارت دیده مى‏شود: اللهم انى اسئلک بحق محمد نبیک و على ولیک و الشأن و القدر الذى خصصتهما دون خلقک... (19) این دعا در مفاتیح‏الجنان ذکر شده است. (20) 3ـ دعایى که با این جمله آغاز شده است: اللهم بنورک اهتدیت و بفضلک استغنیت ... (به بحارالانوار، ج 95، ص 318 مراجعه شود.) دید و بازدید دید و بازدید یکى از آداب روزهاى عید و شادى است. این سنت مردم را شادابتر و نام و یاد عید را در دل و ذهنشان ریشه‏دارتر مى‏کند. اسلام همین سنت را براى عید غدیر در نظر گرفته و آن را مورد تأکید قرار داده است. امام رضا(ع) فرمود: من زار مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره، و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک یبشرونه بالجنة. (21) ؛ کسى که در روز غدیر به دیدار مؤمنى برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع مى‏سازد؛ هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده، به او بشارت بهشت مى‏دهند . شایسته است این سنت در روز غدیر، که بزرگترین عیدهاست، اجرا شود تا علاوه بر احیاى روز غدیر رشته‏هاى الفت و مودت میان مردم محکمتر شود. روزه روزه در روز غدیر، بسیار مستحب است و فضیلتى استثنایى دارد. امام على(ع) فرمود: إذا اخلص المخلص فى صومه لقصرت ایام الدنیا عن کفائته. (22) ؛ اگر بنده مخلصى در روزه این روز اخلاص داشته باشد، همه روزهاى دنیا توان برابرى با آن را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر کسى تمام روزهاى دنیا زنده باشد و همه را روزه‏دار سپرى کند، ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود. نخستین جانشین راستین رسول خدا همچنین فرمود: ...و جعل الجزاء العظیم کفاءة عنه. (23) ؛ ... خداوند در برابر روزه عید غدیر پاداشى بزرگ نهاده است. امام صادق(ع) یارانش را به این امر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود: إنى احب لکم أن تصوموه... (24) ؛ من دوست دارم شما این روز را روزه بگیرید. آن بزرگوار همچنین مى‏فرمود: صیام یوم غدیر خم یعدل عندالله فى کل عام مائة حجة و مائة عمرة مبرورات متقبلات. (25) ؛ روزه روز غدیر خم نزد خداوند، در هر سال، برابر با صد حج و صد عمره مقبول است. پیرامون روزه غدیر روایت بسیار وارد شده آنچه ذکر شد از باب نمونه بود. زیارت یکى از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان على(ع) است. زیارت آن حضرت(ع) به دو صورت ممکن است: 1 ـ زیارت در حرم مطهر : امام رضا(ع) به احمد بن‏محمد بن‏ابى نصربزنطى فرمود: اى فرزند ابونصر، هر کجا بودى در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(ع) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را مى‏آمرزد. به درستى که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد مى‏کند، مى‏رهاند. (26) شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادى(ع) مرحوم شیخ عباسى قمى(ره) در مفاتیح‏الجنان روایت کرده است. (27) 2ـ زیارتهاى عمومى این زیارت، که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا مى‏توانند از آن بهره گیرند، دو مورد است: الف. زیارت امین الله؛ (28) ب. زیارت روایت شده از امام صادق(ع) (29) . هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است. زینت دادن آراستن پیکر و آذین بستن خانه، کوچه و بازار، در روزهاى عید، عملى رایج است. عیدى در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذین‏بندى کنند. چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن، بیش از هر عید دیگر، شادمانى کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است، امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز زینت است، کسى که براى روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانى به سویش مى‏فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند. (30) اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(ع) براى گروهى لباسهاى نو، انگشتر و کفش فرستاد. (31) شادى کردن امام على(ع) فرمود: و اظهروا ... السرور فى ملاقاتکم؛ (32) در برخوردها شادى را آشکار کنید. امام صادق(ع) فرمود: روز غدیر روز خوشحالى و شادى است. (33) شکر گزارى امام على(ع) فرمود: در روز غدیر، خداى را بر آنچه به شما ارزانى داشته( نعمت ولایت) شکر کنید. (34) صدقه دادن روز غدیر یکى از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام على(ع) فرمود: الدرهم فیه بمائتى الف درهم (35) ؛ فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است. صلوات فرستادن امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار مى‏فرستى. (36) طعام دادن در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد، امام صادق(ع) مى‏فرماید: و اطعم اخوانک؛ (37) در روز غدیر، برادران دینى‏ات را اطعام کن. امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین؛ (38) کسى که مؤمنى را در روز غدیر غذا دهد مانند فردى است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. اهمیت طعام دادن در این روز به اندازه‏اى است که امام صادق(ع) روز غدیر را روز اطعام (39) خوانده است. عبادت امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذى یزید الله فى مال من عبد فیه... (40) ؛ غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند، مى‏افزاید ... عطر زدن بر اساس برخى از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است. (41) عمل صالح انجام دادن روى ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و روى انه کفارة ستین سنة. (42) ؛ روایت شده که کردار نیک در روز غدیر، با عمل هشتاد ماه برابرى مى‏کند؛ و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است. غسل کردن علماى شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند (43) و آن را مستحب مؤکد مى‏دانند. (44) بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد. (45) قضاى حوائج مؤمنان امام صادق(ع) فرمود: واقض حوائج اخوانک؛ (46) در عید غدیر حاجتهاى برادرانت را برآور! کمک کردن کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر براى روز غدیر است؛ پیامى که به فرمان حضرت(ع) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود: و لیعد الغنى على الفقیر و القوى على الضعیف؛ (47) باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند. گذشت و آشتى کردن چشم‏پوشى از گناه برادران و برقرارى ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است. (48) گشاده‏ رویى امام على(ع) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم؛ (49) با یکدیگر با گشاده‏رویى برخورد کنید. مساوات امام على(ع) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم؛ (50) میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید. مصافحه امام على(ع) فرمود: إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم؛ (51) وقتى در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید. مهربانى و عطوفت کردن امام على(ع) فرمود: و التعاطف فیه یقتضى رحمة الله و عطفه... (52) ؛ با یکدیگر عطوفت و مهربانى کردن در روز غدیر، موجب رحمت و عطوفت خداى متعال خواهد شد . مهمان کردن امام رضا(ع) در روز غدیر گروهى را براى افطار نزد خود نگاه داشت. (53) نماز 1ـ نماز شب عید غدیر این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیةالکرسى یک بار خوانده مى‏شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو حى لا یموت بیده الخیر و هو على کل شى قدیر. در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده مى‏شود: سبحان من احصى کل شى علمه سبحان من لا ینبغى التسبیح الا له سبحان ذى المن و النعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الکرم اسألک بمعا قد العز من عرشک و منتهى الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلى على محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بى کذا و کذا [به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب. (54) 2ـ نماز روز عید غدیر نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد، سوره‏هاى توحید، قدر و آیةالکرسى ده بار خوانده مى‏شود. (55) 3ـ نماز مسجد غدیر امام صادق(ع) فرمود: یستحب الصلاة فى مسجد الغدیر؛ (56) نماز در مسجد غدیر مستحب است. نیکى و احسان امام على(ع) فرمود: تباروا یصل الله الفتکم و البر فیه یثمر المال و یزید فى العمر. (57) ؛ به یکدیگر نیکى کنید که خداوند الفت میان شما را پایدار مى‏سازد و نیکى در این روز موجب افزایش مال و عمر مى‏شود. امام صادق(ع) فرمود: ... و اکثر برهم. (58) ؛ در روز غدیر به برادران ایمانى، بسیار نیکى کن. وام گرفتن براى کمک به دیگران امام على(ع) فرمود: من استدان لإخوانه و أعانهم فأنا الضامن على الله إن ابقاه قضاه و إن قبضه حمل عنه. (59) ؛ کسى که وام بگیرد تا به برادران مؤمنش کمک کند از سوى خدا ضمانت مى‏کنم که اگر او را زنده نگه داشت، بتواند وامش را بپردازد و اگر نگه نداشت، آن دین از دوش او برداشته شود . توجه به دو نکته آشکار مى‏سازد که چگونه روز غدیر روزى ویژه به شمار آمده، کمک کردن به دیگران در آن عملى بسیار مهم است. الف) هر چند وام گرفتن از نظر شرع کار چندان مرغوبى نیست، ولى این کار براى کمک به دیگران مستحب قرار داده شده است. ب) اسلام حق‏الناس را بسیار مهم شمرده است، ولى در روایت آمده که اگر وام گیرنده توفیق حیات نیافت، خداوند حق مالى قرض‏دهنده را از دوش او برمى‏دارد. هدیه دادن امام على(ع) فرمود: هبو ـ أو هیئوا ـ لاخوانکم و عیالکم عن فضله؛ (60) از آنچه خداى متعال بر شما ارزانى داشته، به خانواده و برادرانتان ببخشید. (61) و نیز فرمود: تهادوا نعم الله کما مناکم ؛ نعمتهاى خداوند را به یکدیگر هدیه کنید همان طور که به شما عطا فرموده است. امام رضا(ع) فرمود: أفضل على اخوانک فى هذا الیوم؛ (62) در این روز بر برادرانت بخشش کن. امام رضا(ع) در این روز براى خانواده گروهى از اصحاب غذا، گندم، لباسهاى نو و حتى انگشتر و کفش فرستاد. (63) همایش گردهمایى یکى از اعمال و احکام روز غدیر است. این دستور الهى ـ سیاسى در راستاى تقویت ارتباط با ولایت و رهبرى الهى و پایبندى به لوازم آن صادر شده است. على(ع) فرمود: ... واجمعوا یجمع الله شملکم؛ (64) در روز غدیر، گرد هم آیید تا خداوند امورتان را از نابسامانى و پراکندگى برهاند. _______________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1)ـ المراقبات، میرزا جواد آقاى تبریزى، ص 217 و .218 2)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 3)ـ المراقبات، میرزا جواد آقا تبریزى، ص .256 4)ـ التهذیب، شیخ طوسى، ج 3، ص .143 5)ـ الغدیر، علامه امینى، ج 1، ص .287 6)ـ سوره حجرات، آیه .10 7)ـ مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج 1، ص .456 8)ـ بحارالانوار، مجلسى، ج 95، ص .322 9)ـ همان، ص .301 10)ـ المراقبات، ص .260 11)ـ الغدیر، ص .274 12)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .303 13)ـ المراقبات، ص .260 14)ـ همان، ص .257 15)ـ همان. 16)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 17)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .321 18)ـ المراقبات، ص .255 19)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .319 20)ـ مفاتیح الجنان، ص .507 21)ـ المراقبات، ص .257 22)ـ مصباح المتهجد، ص .702 23)ـ همان. 24)ـ الغدیر، ص .285 25)ـ همان، ص .286 26)ـ التهذیب، ج 6، ص .24 27)ـ مفاتیح الجنان، ص .659 28)ـ همان. 29)ـ همان، ص .80 30)ـ همان، ص .503 31)ـ المراقبات، ص .257 32)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 33)ـ همان، ص .284 34)ـ بحارالانوار، ج ، ص .95 35)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255 36)ـ المراقبات، ص .262 37)ـ همان، ص .256 38)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .322 39)ـ همان، ص .302 40)ـ همان، ج 95، ص .301 41)ـ المراقبات، ص .258 42)ـ التهذیب، ج 1، ص .114 43)ـ المراقبات، ص .260 44)ـ تحریر الوسیله، امام خمینى، ج 1، ص .98 45)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 46)ـ المراقبات، ص .256 47)ـ مفاتیح الجنان، ص .511 48)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .256 49)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256 50)ـ همان. 51)ـ همان. 52)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 53)ـ المراقبات، ص .255 54)ـ التهذیب، ج 3، ص .143 55)ـ الکافى، ج 4، ص .567 56)ـ الغدیر، ج 1، ص 284؛ المراقبات، ص .255 57)ـ بحارالانوار، ج 95، ص .302 58)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ المراقبات، ص .256 59)ـ همان، ص .255 60)ـ مصباح المتهجد، ص .702 61)ـ بحارالانوار، ج 97، ص .119 62)ـ الغدیر، ج 1، ص .287 63)ـ مصباح المتهجد، ص 702؛ الغدیر، ج 1، ص .284


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:16 :: توسط : خادم شما

آداب عید غدیر تهنیت و تبریک گفتن حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد بگوید حمد وسپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261) دست دادن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی در غدیر یک دیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445) تبسّم و اظهار شادی حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تبسّم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسّم کند خدای در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. (اقبال الاعمال 2/261) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال 2/259) پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن حضرت رضا علیه السلام: و روز غدیر روز پو شیدن لباس وکندن سیاه است . . . وآن روز روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدای همه‌ی گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد در حالی که حسنات او را می نویسد وتا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد شهید بمیرد واگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262) طعام دادن حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262) دید و بازدید حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدای هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد. و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کند وبهشت را به او بشارت دهند.( اقبال الاعمال 2/262) توسعه دادن حضرت رضا علیه السلام فرماید: و روز غدیر روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خوشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد.( اقبال الاعمال 2/261) هدیه دادن فیاض بن محمّد بن عمر طوسی گوید: در روز غدیر ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود، و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا ولباس - حتی انگشتری و پای پوش - فرستاده بود، و سرو وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه – غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه‌ی آن حضرت استفاده می شد – از آنان پذیرایی می کردند. و حضرتش فضیلت و سابقه‌ی کهن آن روز را بیان می فرمود. ( اقبال الاعمال 2/254) افطاری دادن روز غدیر روز افطاری دادن به روزه داران است. هرکه در روز غدیر روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فـئام را افطاری داده است آن گاه فرمود: آیا دانی که فـئام چیست؟ راوی گفت: نه. آن گاه فرمود: صد هزار نفر است. (اقبال الاعمال 2/261) یاری دادن هر که در روز غدیر برادرش را بدون در خواست کمک یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند او را پاداش کسی باشد که در این روز روزه داری کند وشبش را به عبادت گذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445) نیکی کردن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدای دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌شود. ( اقبال الاعمال 2/259) حمد الهی رسول الله صلّی الله علیه وآله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ کمالَ دینِهِ‌ و تَمامَ نِعمَتِهِ‌ بِوِلایهِ اَمیرِالمُؤمنین عَلی بن اَبی طالبٍ علیه‌السلام - حمد وسپاس خدای راست که کمال دین وتمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرارداد. (بحار الانوار 98/321) صلوات وبرائت حسن بن راشد گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید [ غدیر و قربان ] عید دیگری هست؟ فرمود آری ای حسن، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر.گفتم: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین- صلوات الله وسلامه علیه- به پیشوایی مردم. گفتم: فدایت شوم، کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن. و بر محمد وآلش بسیار صلوات فرست. و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی.(الکافی 4/148و149) حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمّد وآل محمّد است. (اقبال الاعمال 2/261) عقد اخوت و برادری به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یک دیگر عقد اخوّت بندند و کیفیت آن این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش وامامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان واهل شفاعت باشم واجازه یابم که وارد بهشت شوم داخل نشوم مگر آن که تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه ی حقوق اخوّت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279) نماز روز غدیر نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد آن گاه دو رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت بعد از سوره‌ی حمد به ترتیب هر یک از سوره‌ی توحید و آیه‌الکرسی وسوره‌ی قدر را ده مرتبه قرائت‌کند. آن حضرت فرمود: هر که این نماز را بخواند، خدای هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد. (التذهیب 3/143) روزه‌داری حضرت صاق علیه السلام فرمود: روزه‌ی روز غدیر خم برابر است با روزه ی عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد روزه ی این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه ی این روز در هر سال نزد خدای عزّ و جلّ برابر است با صد حجّ و صد عمره ی درست ومقبول. و این روز بزرگترین عید خداست.( التذهیب 3/143) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون بنده ی مخلص در روزه داری روز غدیر اخلاص ورزد همه‌ی روزهای دنیا از هماوردی آن روز نا توان باشد. (اقبال الاعمال 2/259) حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیامبران به اوصیاء خود فرمان دادند که روزه بدارند آن روزی که وصی در آن روز تعیین می شود در حالی که آن روز را عید هم می‌گرفتند. هر که آن روز را روزه بگیرد از عمل شصت سال برتر خواهد بود. (الخصال 264)


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:14 :: توسط : خادم شما

معرفی دوستان و دشمنان در خطبه غدير ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است: /لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... ¤ (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشته ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا می مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند. ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند! خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است: / الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ ¤. و نیز می فرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)). آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید: ((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می شوند)). (و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:) ((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می افتند و غریو جهنم را که می جوشد و می خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر می خیزد، می شنوند)). و نیز در قرآن آمده: /کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها ¤. همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است: /کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ ¤ آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود. ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است. دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است. ای مردم! من، منذر و ترساننده ام و علی هادی و رهنماست. ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است. معرفی حضرت مهدی (عج) آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است. آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه¬های مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده¬اند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد. آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان. قسمتي از خطبه غدير


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:13 :: توسط : خادم شما

بزرگداشت غدیر آیا کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن است؟ آیا تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن است؟ چرا شیعه غدیر را بزرگ مى‏دارد؟ روز 18 ذى الحجه یادآور روزى است که ما شیعیان از آن به عید غدیر یاد مى‏کنیم و در آن روز به شادى و سرور مى‏پردازیم. حتى گروهى مدت‏ها قبل از رسیدن این روز، خود را مهیا مى‏کنند تا آیین این عید را پرشورتر از قبل برگزار نمایند و چه بسا هر ساله نیروى عظیم بسیارى از تلاشگران و اندیشمندان صرف انجام امور مربوط به عید غدیر مى‏گردد. در این راستا گاهى این سؤال مطرح مى‏شود: چرا چنین نیروهایى - که مى‏توانند در پیشرفت مادى کشور و جبران عقب افتادگى آن از قافله‏ى جهانى موثر واقع شوند - وقت خویش را به برپایى و یادآورى وقایع غدیر مى‏گذرانند؟ به راستى شرح هر ساله‏ى ماجراى غدیر و پافشارى بر جانشینى بلافصل امیرالمومنین علیه‏السلام پس از پیامبر اسلام‏صلى الله وعلیه وآله، تاکنون کدام گره را از میان مشکلات و عقده‏هاى روز افزون و گریبانگیر جامعه‏ى انسانى یا حد اقل مردم کشورمان گشوده است؟ آیا بهتر نیست کلید فکر خویش را بر قفل‏هاى متعدد و متنوع زندگانى امروز بزنیم و مسایل دیروز را با تفکرات مردم آن روز به حال خود بگذاریم و به آینده چشم بدوزیم؟ این پرسش، پرسش تازه‏اى نیست و مخالفان تشیع در هر زمان به نوعى این سؤال را در اذهان منتشر کرده‏اند؛ اما هنوز نیز این پرسش در برخورد نخست ما را به فکر فرو مى‏برد و اندیشه‏ى ما را در اطراف خود به تکاپو وامى‏دارد تا قدرى درباره‏ى آن بیندیشم. مخالفان تشیع این شبهه را در مخالفت با مراسم ارزشمند شیعه به کار مى‏برند و جالب این جاست که مخالفان اسلام و قرآن نظیر همین شبهه را در مخالفت با دین ابراز مى‏کنند؛ مثلا مى‏گویند: چرا نیروهایى که مى‏توانند در پیشرفت مادى کشور و جبران عقب افتادگى آن از قافله‏ى جهانى موثر واقع شوند، وقت خویش را به برپایى مراسم مذهبى، نماز و روزه و خواندن قرآن مى‏گذرانند؟ به راستى دیدار هر ساله‏ى خانه‏ى خدا و پافشارى بر حقانیت قرآن، تاکنون کدام گره را از میان مشکلات و عقده‏هاى روز افزون و گریبانگیر جامعه انسانى یا حد اقل مردم ایران گشوده است؟! براى بررسى این شبهه لازم است به دو نکته اشاره کنیم: 1- کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن نیست. 2- تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن نیست. در این جا به مناسبت به بررسى این دو جهت مى‏پردازیم: کارآیى یک امر تنها کارآیى مادى آن نیست در وادى علوم، فضاى خاصى حاکم است. امروزه در دانشگاههاى معتبر غرب - که از لحاظ تکنولوژى نیز پیشرفته‏اند - هنوز فلسفه‏ى ارسطو و افلاطون تدریس مى‏شود و دانشمندان در آن به بحث مى‏پردازند؛ اما آیا طرح چنین مباحثى است که دستگاه‏هایى را به هیولاهاى عظیم صنعتى یا کارخانه‏هایى را به غول‏هاى صاحب تکنولوژى بدل کرده است؟ مسلماً خیر! اما مى‏بینیم هنوز اصول و گزاره‏هاى افلاطون و ارسطو موضوع درسى دانشجویان است و براى آنها کارآیى‏هاى تعریف شده‏اى دارد. در هر خانواده، پدر و مادر فرزندان خود را به راستگویى دعوت مى‏کنند و دروغ و دروغگویى را زشت مى‏شمرند و فرزندان خود را از آن باز مى‏دارند. آیا این نوع تربیت در زندگى انسان‏ها کارآیى ندارد و آیا این کارآیى مادى است؟ در تمامى جوامع انسانى، مردم آزارى از امور ناپسند شمرده مى‏شود و همه‏ى مردم یکدیگر را به یارى مظلوم دعوت مى‏کنند. چه کسى در نقش این توصیه‏هاى اخلاقى در اصلاح و تعالى جامعه شک مى‏کند؟ هم چنین کیست که در عدم ارتباط این امور با فتح کره‏ى ماه و ساخت آى‏سى‏هاى میکرونى شک کند؟ اکنون از زاویه‏اى دیگر به کارآیى امور جامعه بپردازیم تا ببینیم آیا همه‏ى کارآیى‏ها به کار آمدى مادى محدود مى‏شود؟ در هر خانواده‏ى مسلمان، حد اقل یک جلد قرآن به عنوان کتاب الاهى و آسمانى دین اسلام موجود است و مسلمانان به تناسب وقت خویش آن را قرائت مى‏کنند؛ در حالى که همگان مى‏دانند که نه تنها قرائت، بلکه حتى تأمل در آن نیز به لحاظ ظاهرى هیچ یک از عقب ماندگى‏هاى مادى جوامع اسلامى را جبران نکرده است؛ اما این یک واقعیت است که ما از قرائت قرآن انتظار داریم که ما را هدایت کند و به پروردگار نزدیک کند و این را مهم‏ترین و متعالى‏ترین ارزش مى‏دانیم که هرگز مادیات با آن قابل مقایسه نیست. از جمله موضوعاتى که در گذشته ریشه دارد و در آینده نیز نقشى تعیین کننده ایفا مى‏کند حقیقتى است به نام معاد. روز محشر و ویژگى‏هاى آن از مسایلى است که در قرآن آمده است و آن چنان اهمیتى دارد که همه‏ى ما را بى درنگ متوجه خود مى‏سازد و همه‏ى ما سعى مى‏کنیم به گونه‏اى عمل کنیم که آتش دوزخ پروبال ما را نسوزاند. خواندن آیات معاد و نیز روایات پیامبرصلى الله وعلیه وآله در کیفیت معاد، آیا ما را مشغول امرى نمى‏کند که از یک سو در گذشته ریشه دارد و از سوى دیگر هیچ نقشى در پیشرفت علمى و فنى ما ندارد؟ با این همه، مگر نه ما باز هم قاطعانه براى آن ارزشى قائل‏ایم؟ نقش معاد و کارآیى آن در جهت‏گیرى رفتارهاى ما مسلمان‏ها یک واقعیت انکار ناشدنى است که انکار آن ما را از دایره‏ى اسلام بیرون مى‏برد. با این وصف، این کارآیى قطعا مادى نیست. مثال‏هاى فوق نشان مى‏دهد اصولا غلط است که کارآیى یک امر و ارزش آن را به کارآیى مادى آن منوط بدانیم و لذا به تخطئه‏ى ارزش‏هاى دینى بپردازیم. تاریخى بودن یک رویداد دلیل بى‏ارزشى آن نیست. اگر هر یک از ما در باب چیستى اسلام مورد پرسش واقع شویم، در مقام بیان، ماجراى آغاز اسلام و دعوت پیامبرصلى الله وعلیه وآله را بازگو مى‏کنیم و در صدد شرح مفاهیم آیین خدا برمى‏آییم. روشن است که ما با سخن گفتن از پیدایش اسلام، در سراى گذشته قدم نهاده‏ایم و پیدایش دین امروز خود را در گذشته ریشه‏یابى کرده و به آن پرداخته‏ایم. آیا این بازگشت به تاریخ و این پرداخت منطقى، امرى عبث و بیهوده و نارواست؟! در میان وقایع تاریخى نیز به امورى برمى‏خوریم که هر چند کارآیى مادى ندارد، به طور جدى مورد توجه ملت‏هاى دنیا بوده و ارزش خاص خود را دارند. همه‏ى ما ایرانى هستیم و به حدود و ثغور کشور خود حساس. به راستى کدام یک از ما مى‏پذیریم که یکى از کشورهاى همسایه بخشى از خاک کشورمان را جزو قلمرو خود محسوب کند و خطوط مرزى را به سود خود جا به جا سازد؟ بزرگداشت غدیر آن چه شیعه در باب غدیر بیان مى‏کند نیز، چنین ویژگى‏هایى دارد. شیعه از آن رو غدیر را بزرگ مى‏دارد و آن را عزیز و سعید مى‏شمرد چون معتقد است هر چند غدیر امرى تاریخى است و وقوعش در گذشته است، اما بیانگر حقیقتى است که هرگز از متن اسلام جداشدنى نیست و آن مسأله امامت و ولایت است. این مسأله پایه‏ى مهم دین اسلام است و دین و دنیا را زیر پوشش دارد، لذا مربوط به همه‏ى زمان‏ها و همه‏ى مکان‏هاست. مگر نه این است که رسول خدا صلى الله وعلیه وآله در غدیر خم امیر المومنین‏علیه‏السلام را به عنوان امام و ولى پس از خود معرفى مى‏کنند و مى‏فرمایند: این على بن ابى طالب علیه‏السلام برادر، وصى و جانشین من و امام بعد از من است.... او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.(1) بارى پیامبر اسلام‏صلى الله وعلیه وآله این کلمات را در روز غدیر بیان کرده است. همان غدیرى که همیشه نام آن ولایت امیرالمومنین علیه‏السلام را در ذهن تداعى مى‏کند. قطعیت وقوع غدیر کمتر از قطعیت وقوع بعثت پیامبرصلى الله وعلیه وآله نیست و مدارک تاریخى آن در جاى جاى کتب تاریخى به وفور به چشم مى‏خورد. آیا این سخن ما را بر آن نمى‏دارد که توجه ویژه‏اى به غدیر کنیم، روزى که پیامبر فردى را از سوى خدا تعیین فرمود و اطاعتش را بر عرب و عجم و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه واجب داشت. پیامبر صلى الله وعلیه وآله در روز غدیر، فرمان على علیه‏السلام را نافذ دانست و مخالفش را ملعون شمرده و هواداران و پیروانش را آمرزیده خواند. رسول خدا صلى الله وعلیه وآله او را پس از خود، برترین مردم از زن و مرد معرفى و صفات فراوان او را بیان فرمود. امام على علیه‏السلام نگه دارنده‏ى علم نبى و جانشین آن حضرت در تفسیر قرآن است. او پیشواى هدایت است و آن کسى است که جزاى دشمنش لعنت و غضب خداوندى است. این همه بخشى از اوصافى است که پیامبر اکرم صلى الله وعلیه وآله در معرفى امیر المؤمنین علیه‏السلام بیان داشته‏اند.(2) و اکنون ... آیا تلاش براى شناخت امام علیه‏السلام و شناساندن حضرت به دیگران، محکم کردن پایه‏ى اعتقاد به اسلام و پیامبر نیست؟ و اکنون که او را شناختیم و دریافتیم که على بن ابى طالب علیه‏السلام امام الاهى است، آیا نباید روزى را که پیامبر بزرگ با معرفى او هدایت خویش را به اوج رساند بزرگ بداریم؟ خطبه‏ى امیر المؤمنین علیه‏السلام در بزرگداشت غدیر در بزرگداشت غدیر احادیث بسیارى از اهل بیت‏علیهم‏السلام نقل شده است. براى نمونه، به بخشى از خطبه‏ى غدیریه‏ى امیر مؤمنان‏علیه‏السلام اشاره مى‏کنیم: ...<رحمت خدا بر شما باد! پس از پایان این تجمع به خانه‏ها برگردید و به خانواده‏ى خود وسعت و گشایش دهید. به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانیتان کرده است، سپاس گویید ... از نعمت الاهى به یکدیگر هدیه دهید؛ آن گونه که خداوند بر شما منت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است. نیکى در این روز ثروت را مى‏افزاید و عمر را طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز موجب لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانید، در این روز ... خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقات‏ها شادمانى و سرور نمایید.>(3) از این رو، معلوم مى‏گردد که نمى‏توان بزرگداشتن غدیر را پرداختن به امرى ناکارآمد و بى‏حاصل و بیهوده خواند؟ منبع: فطرت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:9 :: توسط : خادم شما

امامت در حدیث غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از فراغت از انجام مناسک حج در بازگشت از حجة الوداع، هنگامی که به غدیر خم رسیدند بر اساس فرمان خداوند و نزول آیه‏ یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک (1) :ی پیامبر آنچه را که بسویت از جانب پروردگارت نازل شده است تبلیغ نم، مسلمانان را فرمان دادند تا متوقف شوند.در آن موقعیت که هوا بسیار گرم بود و بری مسلمانان که با آن حضرت حج بجا آورده بودند و بری بازگشت به محل خویش شتاب زده بودند این سؤال مطرح بود که چه حادثه‏یی باعث شده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مسلمانان را متوقف سازد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آنجا خطبه‏ی خواندند و از مسلمانان سؤال کردند (2) : الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟(یا الست اولی بکم من انفسکم؟) آیا من از مؤمنان نسبت به خود آنان اولی نیستم؟(یا آیا من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم؟)همه گفتند:چرا یا رسول الله.فرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه » کسی که من مولی او هستم(اولی بنفس و صاحب اختیار او مى‏باشم)علی نیز چنین است سپس دعا فرمود:خداوندا دوست بدار هر که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و واگذار هر کس علی را واگذارد (3) ، و آیه:الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا:امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد در آنجا نازل گردید (4) . مسلمانان با علی علیه السلام بیعت کردند و این مقام و منصب جدید را به آن حضرت تهنیت و تبریک گفتند و عمر بن الخطاب از اول کسانی بود که به آن بزرگوار تهنیت و تبریک گفت (5) . در بسیاری از طرق حدیث غدیر این مضامین هم آمده که من در آینده نزدیکی از میان شما رخت بر مى‏بندم، ولی دو عنصر گرانقدر در میان شما مى‏گذارم:یکی قرآن و دیگر عترتم که اهل بیت من مى‏باشند.تا آن هنگام که به آن دو تمسک نمائید گمراه نخواهید شد.آن دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا(روز قیامت که)در کنار حوض بر من وارد شوند (6) . اعتبار حدیث غدیر حدیث غدیر از نظر سند قابل مناقشه نیست و از احادیث متواتر است، بلکه داری تواتری در حد بالا است به گونه‏یی که متجاوز از 100 تن از صحابه آن را روایت کرده‏اند.علامه امینی در جلد اول کتاب ارزشمند « الغدیر » 110 تن از صحابه را نام برده (7) و مدارک و منابع آن را از اهل سنت آورده است و 84 تن از تابعین (8) و 360 تن از علماء و راویانی که طی قرنها این حدیث را روایت کردند نیز در همان کتاب ذکر کرده است (9) و دانشمندانی طرق حدیث غدیر را در کتابهی مستقلی آورده‏اند از جمله طبری (10) و ابن عقده (11) که هر کدام کتاب مستقلی در این زمینه تألیف کردند.مؤلف کتاب ینابیع المودة نقل مى‏کند از امام الحرمین ابی المعالی جوینی استاد غزالی که مى‏گوید:در یک مغازه صحافی کتابی در دست صحافی بود که روی آن نوشته بود المجلد الثامن و العشرون فی طرق حدیث الغدیر و یتلوه المجلد التاسع و العشرون یعنی جلد 28 در طرق حدیث غدیر و بدنبال آن جلد 29 خواهد آمد (12) . بنابراین این حدیث قطعى‏ترین حدیث یا از قطعى‏ترین احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شمار مى‏آید. دلالت حدیث نیز بر امامت علی علیه السلام روشن مى‏باشد زیرا کلمه مولی چه از نظر معنی وضعی انحصارا بمعنی اولی باشد یا اولی یکی از معانی آن باشد که در جی خود مفصل بحث شده است (13) در این حدیث شریف مولی قطعا به معنی اولی است(کسی که از هر جهت اولی به تصرف در امور انسان است).این مطلب با توجه به قرائن بسیار واضح و روشن است که قسمتی از آن قرائن یادآوری مى‏شود: قرینه اول: قبل از جمله: « من کنت مولاه فعلی مولاه » پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مسلمانان اعتراف گرفتند که: « الست اولی بکم من انفسکم؟ » (14) آیا من از خود شما به شما اولی و سزاوارتر نیستم؟قالوا:بلیـگفتند:چرا.این مضمون که در جمله « الست اولی بکم » نسبت به آن اعتراف گرفته شده است همان است که در آیه کریمه: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (15) پیامبر از مؤمنان به خود آنان اولی(و سزاوارتر)است وجود دارد.در این جمله ولایت و سرپرستی و صاحب اختیاری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنحو گسترده‏یی بیان شده است زیرا اولویت و سزاوارتر بودن کسی از خود انسان بطور مطلق معنایش این است که هر گونه تصرفی که خود انسان در مورد خودش مى‏تواند انجام دهد و هر فعلی که صلاحیت دارد که متعلق این اولویت در مورد خود انسان باشد جمله مذکور آن را بری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بطور مطلق ثابت مى‏کند. مفسران (16) از این جمله آیه کریمه استفاده کردند که انسان باید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از خودش بیشتر دوست بدارد و حکم آن حضرت را از اراده و خواست خود در وجود خویش نافذتر بداند.پس از این که آن حضرت این اعتراف را از مسلمانان مى‏گیرد، مى‏فرماید:من کنت مولاه فعلی مولاه، در این جمله همان اولویت را که از آیه مذکور استفاده شد بری علی علیه السلام نیز قرار مى‏دهد و نمى‏تواند در این جمله مولی به معنی دیگر غیر از اولی باشد که در این صورت انسجام و تناسب دو جمله قطعات بهم خواهد خورد.با این وصف دلالت این جمله بر این که آن حضرت مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هر مؤمنی به خود او اولی و سزاوارتر است ثابت و واضح است. اشکال فخر رازی و پاسخ آن یادآوری این نکته لازم است که فخر رازی اشکالی ذکر کرده که مولی به معنی اولی نمى‏تواند باشد زیرا اولی افعل تفضیل است و با من بکار مى‏رود.مثلا گفته مى‏شود زید اولی من عمرو، ولی در مورد مولی آوردن من پس از آن صحیح نیست و گفته نمى‏شود زید مولی من عمرو. این اشکال از ناحیه خود علمی اهل سنت پاسخ داده شده است.به شرح مقاصد تفتازانی (17) مراجعه شود.بیان تفتازانی این است که اگر مولی وصف و به معنی اولی باشد اشکال مذکور وارد است ولی مولی اسم و به معنی اولی است مانند اسماء افعال که معانی آنها فعل مى‏باشند و اصطلاحا آنها را اسماء افعال مى‏گویند با این وصف، دیگر جایی بری آن اشکال باقی نمى‏ماند . قرینه دوم: آن حضرت پس از جمله مذکور دعا کردند و فرمودند:اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله (که این جمله به طرق متعدد و با سند صحیح روایت شده است) (18) : خدایا دوست بدار هر که او را(علی را)دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد و یاری کن هر که او را یاری کند و واگذار هر که او را واگذارد. اگر علی علیه السلام به عنوان یک مؤمن درباره‏اش این دعا مطرح است و ویژگی خاصی مانند ولایت و سرپرستی بری وی مطرح نیست چه معنی دارد که درباره محبت او تأکید کنند به گونه‏یی که دوستی و دشمنی او دوستی و دشمنی خداوند را در پی داشته باشد.وانگهی این چیزی است که از دین واضح و روشن است که هر مؤمنی را باید دوست داشت و از دشمنی وی بر حذر بود و اگر آن حضرت داری ویژگی خاصی است آن ویژگی چیزی جز امامت و رهبری نمى‏تواند باشد .علاوه مسئله یاری کردن و دست از یاری برداشتن بری یک مسلمان معمولی مطرح نیست، معلوم است که علی علیه السلام در سمتی و منصبی قرار گرفته است که مسلمانان باید وی را دوست بدارند و او را یاری کنند و تنها در این صورت است که دوستی او دوستی خدا و دشمنی او دشمنی خدا و یاری وی یاری خدا و خذلان وی خذلان خدا را بدنبال خواهد داشت. با این توضیح پاسخ از، اشکال دیگر اهل سنت نیز روشن مى‏شود که جمله « اللهم و ال من والاه » را قرینه گرفته‏اند که مولی به معنی دوست است در حالی که قرینه بودن این جمله بری زعامت و سرپرستی آن حضرت روشن‏تر است. قرینه سوم: آن جمعیت سنگین که تا حدود 120 هزار نفر (19) در کتابها ذکر شده و در صحنه غدیر حضور داشتند، چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را در آن صحری گرم و سوزان متوقف مى‏سازد و این شرایط ویژه را فراهم مى‏آورد و تنها این مطلب را متذکر مى‏شود که ی مسلمانان هر که من دوست و یا ناصر و یاور او هستم علی دوست و ناصر او است!آیا این با حکمت آن حضرت سازگار است و آیا عقل چنین چیزی را تجویز مى‏کند؟!! یادآوری این نکته لازم است که در برخی از کتب اهل سنت آمده که این جمله را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخاطر آن فرمودند که برخی از مسلمانان در سفری که با علی علیه السلام بودند از آن حضرت ناراحتی پیدا کرده بودند به گونه‏یی که به خود آن حضرت درباره او شکایت کردند.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این وضعیت را بخاطر آن مطلب بوجود آوردند که مسلمانان درباره علی علیه السلام بدبین و ناراحت نباشند. پاسخ این مطلب روشن است، زیرا: اولا:ناراحتی چند نفر که در قضیه‏یی از علی علیه السلام ناراحت شدند دلیل نمى‏شود که آن حضرت آن جمعیت سنگین را بخاطر آن چند نفر متوقف سازند. ثانیا:حضرت درباره آن مسئله شخصی هیچ تعرضی در آن صحنه ننمودند و اگر این اجتماع تنها در آن رابطه بود شایسته بود آن مسئله را در آنجا مطرح فرمایند. ثالثا:به فرض این که آن مسئله هم در کار باشد، انگیزه این اجتماع انگیزه خاصی بود که خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را یادآور شدند و آن امامت علی علیه السلام بود و قرینیت قرائن و صراحت آنها به گونه‏یی است که آن مطلب بر فرض وجود آن به هیچ وجه مضر نیست، اگر مؤکد امامت آن حضرت نباشد.و همگان از این بیانات دریافتند که علی علیه السلام شخصیت عادی و معمولی نیست، بلکه او یک رهبر است و مى‏بایست در رفتار و عملکرد و سلوکشان با وی این مطلب را در نظر داشته باشند. قرینه چهارم: فهم معنی امامت و رهبری از جمله مذکور و برداشت آن توسط حاضران و غیر آنان بود تا آنجا که این برداشت در اشعار و ادبیات طی قرنها آمده و در کتابها ذکر شده است .علامه امینی کتاب الغدیر را بر اساس همین محور تألیف کرده است، یعنی اشعار شعرایی که درباره غدیر شعر گفته‏اند و مسئله امامت و رهبری علی علیه السلام را در اشعار خویش آورده‏اند در رأس آنان خود علی علیه السلام و پس از آن حضرت، حسان بن ثابت و عمرو بن عاص و قیس بن سعد بن عباده و دیگر شاعران که در طول قرنها این معنی را از جمله مذکور استفاده کرده‏اند (20) مطرح کرده است. قرینه پنجم: تبریک و تهنیت از ناحیه مسلمانان چه اینکه اگر آن حضرت منصب و سمت جدیدی پیدا نکرده بود و تنها تاکید و یادآوری لزوم محبت و نصرت آن حضرت مطرح بود این مطلب شایسته تبریک و تهنیت نبود. قرینه ششم: در عبارت تهنیت عمر بن الخطاب (21) ذکر شده است: « اصبحت مولی و مولی کل مؤمن و مؤمنة » تو مولی من و مولی هر مؤمن و مؤمنین گردیدی و این حاکی است از منصبی که آن حضرت قبلا نداشته و بعد آنرا پیدا کرده است. قرینه هفتم: حدیث ثقلین در بسیاری از طرق همراه حدیث غدیر است چنانکه گفته شد و این حدیث به وضوح تمسک به اهل بیت و علی علیه السلام را بطور مطلق بر مردم لازم مى‏سازد و اهل بیت را ملازم با قرآن یادآور مى‏شود و این با زعامت و رهبری مناسبت دارد. _______________________________________________________________________ پي ‏نوشتها: 1) کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر للطبری(الغدیر، ج 1، ص 215 نقلا عن ضیاء العالمین)، الدر المنثور:3/117 دار الفکر، اسباب النزول:ص 135 انتشارات الشریف الرضی.تاریخ مدینة دمشق :ج 42 ص 237 دار الفکر بیروت. 2) مجمع الزوائد:ج 9 ص 129، 130، 131، 134 دار الفکر، تاریخ مدینة دمشق:ج 42 ص 205 234 دار الفکر، بیروت. 3) مجمع الزوائد:ج 9، ص 130، تاریخ مدینة دمشق:ج 42 ص 207، 208، 210، 212، 219، 230، دار الفکر، بیروت .البدایة و النهایة:ج 5 ص 185 و ج 7 ص 360 دار الکتب العلمیة. 4) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر. 5) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر. 6) مجمع الزوائد:ج 9، ص 258 و 259 دار الفکر، تاریخ دمشق:ج 42 ص 219 دار الفکر، البدایة و النهایة:ج 5، ص 184 دار الکتب العلمیة. 7) الغدیر:ج 1، ص 60 دار الکتاب العربی بیروت. 8) الغدیر:ج 1، ص 72 دار الکتاب العربی بیروت. 9) الغدیر:ج 1، ص 151 دار الکتاب العربی بیروت. 10) البدایة و النهایة:ج 5، ص 186 دار الکتب العلمیة، تهذیب التهذیب:ج 7، ص 297 دار الفکر . 11) تهذیب التهذیب:ج 7، ص 297 دار الفکر. 12) ینابیع المودة:ص .36 13) الغدیر:ج 1، ص .344 350 14) به ص 17 مراجعه شود. 15) سورة الاحزاب:آیه .6 16) الکشاف:ج 3، ص 227 محاسن التاویل:ج 13، ص 227 البحر المحیط:ج 7، ص 212 روح المعانی :ج 22، ص .150 17) شرح المقاصد:5/273 منشورات الشریف الرضی ایران قم. 18) البدایة و النهایة 5/184 188 دار الکتب العلمیة، مجمع الزوائد 9/104 108.بری آگاهی از مدارک قرائن مذکور در حدیث به ص 17 و 18 مراجعه شود. 19) السیرة الحلبیة:ج 3، ص .308 20) الغدیر:ج 1، ص 340 342، ج 2 ص 34 و 67 و 114 و 180 و 213 21) تاریخ بغداد:ج 8، ص 290، دار الفکر.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:4 :: توسط : خادم شما

اهميت غدير در تاريخ دانشمند بزرگ و محقّق، نویسنده"الغدیر"، در ابتدای نخستین جلد کتاب جهانی خود، بحثی علمی و جالب زیر عنوان "اهمیّت غدیر در تاریخ" مطرح کرده است که ما خلاصه آن را با بیانی ساده و توضیحی کوتاه در اینجا می آوریم: "در نظر خردمندان، ارج وشَرف هرچیز وابسته به نتیجه آن است و به اندازه ثمره‌ای است که می بخشد. بنابر این در دامنه پهناور تاریخ و موضوعات آن، مهمترین مطلبی که با توجّه به نتیجه‌اش دارای موقعیّت شایانی است، آن بخشهایی است که پیدایش ادیان را نشان می دهد و مذاهب بر آنها پایه گذاری شده است و سرچشمه عقاید ملّتها و جمعیّتهایی قرار گرفته است. از این رو، این بخش از تاریخ – که مبدأ پیدایش اعتقادات و مقدّسات ملّتهاست – به ابدیّت راه جُسته است و هیچ‌گاه تاریخ جهان آن را فراموش نمی‌کند و با جاودانی و همیشگی در سراسر دوران آینده تاریخ توأم است. به این ملاحظه است که می‌بینیم دانشمندان بزرگ و امین تاریخ، در ضبط و صحیح نگاشتن مبادی تاریخِ ادیان و آغاز مذاهب، به خود رنجهای فراوان می دهند و در این راه کوشش بسیار می کنند. سپس به گزارش موجبات نشر تعالیم آنها پرداخته خصوصیّتش را با دقّت تمام می نگارند. و اگر مورّخ، این موضوع مطالبی ناقص و بی ارج نوشته است و خواننده کتاب خود را گمراه کرده است. چون خواننده نمی تواند از این نوشته بفهمد که ابتدای آن دین چه بوده و دورانش چگونه سپری شده و در مراحل بعدی به کجا گراییده است." توضیح: اگر در نوشتن تاریخ، شرح حال پادشاهان، شاعران، هنرمندان و مخترعان ضروری است، و بحث و تحقیق درباره منشأ علوم و محیط تربیتی متفکّران و امثال اینها بسیار جالب و مفید است، پس چگونه می توان نسبت به تاریخ دین و مذهبی که ملّتهای زنده‌ای به آن اعتقاد دارند سهل انگاری کرد؟مخصوصاً د رمورد دینی که پیروانش سُنَن و آداب آن را هر روز از صمیم قلب برگزار می کنند و در تشکیل مراسم ملّی و رسمی خود نیز مدخلیّت می دهند و همراه با سازمان فکری و روحی آنان آمیخته بوده هست. سپس مؤلف عالیقدر چنین می نویسد: داستان غدیر از با اهمیّت ترین موضوعات این بخش از تاریخ است. زیرا مذهب آن ملّتها و طوایفی که آل رسول را پیروی کردند بر این واقعه – و بسیاری ازدلیلهای محکم کردند، تعدادشان به میلیونها نفر می رسد، که از نظر کیفیّت همیشه پیشرو کاروان دانش و عظمت و فرهنگ بوده‌اند و همواره درمیانشان حکیمان و عالمان، زبدگان جهان انسانیّت، نابغه‌هایی د رعلوم و فنون مختلف، مصلحان و رهبران، پادشاهان و سیاستمداران وجود داشته‌اند. و هم آنان دارای ادبیّاتی سرشار، و فضل و دانشی فراوان بوده و کتابهایی گرانبها و نیکو در هر فن نگاشته اند. روی این حساب، نویسنده تاریخ از هر ملّت و هر مذهبی که باشد، نمی تواند در بیان پیدایش و مبدأ این ملّت کوتاهی کند. به ویژه در مورد داستان سراسر اهمیّتِ غدیر که صحنه حسّاسی از صحنه‌های نزول وحی و قیام تبلیغیِ بانیِ اسلام بوده است. اگر مورّخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان و حقایق وابسته به آن چشم بپوشد، نسبت به دین اسلام و نبیّ بزرگوار آن خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی مرتکب شده که جبران ناپذیر است. زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و صحنه تبلیغیی را که برگزار نموده است، وظیفه‌ای بوده که به مأموریّت وحی انجام شده است. و هیچ کس تردید ندارد که "روز غدیر" در تاریخ اسلام موجی افکنده است که هیچ‌گاه از ارتعاشات آن کاسته نمی شود. از اینجاست که می‌بینیم مورّخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ضبط حوادث بزرگ به بررسی درباره حدیث غدیر و جمع آوری مآخذش همّت گماشته‌اند. همین عظمت که برای آن در علم تاریخ دیده می شود، در علم حدیث نیز وجود دارد. چون محدّثین به هر طرف می نگرند احادیث صحیح فراوانی در مورد داستان غدیر می بینند که این افتخار را برای ولیِّ امر دین، علی"ع" ثابت می کند؛ احادیثی که با فروغ خیره کننده‌ای در همه ادوار اسلامی به چشم می خورَد، و مردم هر عصری، آن را از گذشتگان خود یاد گرفته‌اند، تا برسد به اصحاب که از خود پیغمبر اکرم"ص" شنیدند و فرا گرفتند. بنابر این اگر حدیث‌دانی از چنین حدیثی غفلت ورزد، حقّ امّت را پایمال و به مسلمانان ظلم کرده و آنان را از عنایت و احسانی که پیغمبر رحمت کرد و بهره‌وافری که از خیرخواهی و صلاح‌اندیشی وسیعش بخشید، محروم داشته و رهنمایی امّت را به شایسته‌ترین راه، کتمان کرده است. همین طور مفسّران نیز آیاتی پیش چشمشان است که در این موضوع نازل گشته است. و بر مفسّر است که در مورد نزول آیه و تفسیر آن را بنگارد و به حدیث غدیر اشاره کند؛ تا زحماتش بی‌اثر و کوشش او ناقص نماند. عقاید شناسان اهل تسنّن نیز از ذکر حدیث غدیر گزیری نداشتند و به عنوان نقل دلیل شیعیان آن را نگاشته‌اند. تا جایی که فرهنگ‌نویسان نیز هنگامی که به واژه‌هایی مانند: غدیر، خم، ولیّ، مولی رسیده‌اند، به حدیث غدیر اشاره کرده‌اند. پس به طور کلّی دانشمندان مطّلع و بی غرض اهل تسنّن، از مورّخان و محدّثان و مفسّران و عقاید‌شناسان، این واقعه را با مدارک و سند‌های فراوانی د رکتابها‌ی خود آورده‌اند؛ که اینک به عنوان نمونه به نام صد تن از آنان و نام کتابها و سالهای در‌گذشتشان اشاره می‌شود. کسانی که مایلند در این زمینه تحقیق بیشتری کنند و حتّی شماره‌ صفحات و فصلهای کتب این دانشمندان را که حدیث غدیر در آنها ذکر شده است ببینند و اطّلاع عمیق‌تری از شخصیّت علمی آنان به دست آورند، به کتاب "الغدیر" مراجعه کنند.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:3 :: توسط : خادم شما

اوصاف غدیر در روایات 1. روز آشکار شدن آنچه در سینه‌ها پنهان بود و آن کارهایی که از دیده‌ها نهان.(3) 2. روز فاش شدن توطئه‌های پشت پرده. (4) 3. روز ادریس پیامبر(5) 4. روز آسایش مؤمنان(6) 5. روز طعام دادن(7) 6. روز افشای رازی که در نهان نگه داشته می شد(8) 7. روز زیاد درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد(9) 8. روز غدیر، روزی است که خداوند، به وسیله آن، دین را کامل ساخت. (10) 9. آن روزی است که خداوند بر توان کسی که او را عبادت کند می‌افزاید. و همین گونه، کسی که بر خویش و خانواده‌اش وسعت در زندگی ایجاد کند و خدا او را از آتش رهایی می بخشد. (11) 10. روز راهنمایی کردن است. (12) 11. روز بیان کردن، آشکار ساختن و پرده برگرفتن از مرتبت خالص و پیراسته است.(مقصود: پرده بر گرفتن از مقام امامت است). (13) 12. روز آسودگی پاس داشته شده است. (14) 13. روز دلیل استوار. (15) 14. روز مژده دادن است. (16) 15. روز بیان بنیادهای پایدار ایمان. (17) 16. روز لبخند زدن در چهره مؤمنان. (18) 17. روز روشنگری پیمان‌ها از دوروییها و انکارهای آگاهانه. (19) 18. روز ریزش گناه. (20) 19. روز رها کردن گناهان بزرگ و وانهادن نافرمانیها. (21) 20. روز پیراستن. (22) 21. روز افطاری دادن به روزه داران. (23) 22. روز زدودن دشواریها. (24) 23.روز مهر ورزیدن. (25) 24.روز تبریک گفتن. (26) 25.روز اجتماع گواه گرفته شده. (27) 26.روز بخشش و ارمغان. (28) 27.روز راندن شیطان. (29) 28.روز ارائه‌ی دلیل درباره‌ی راهنمایان. (30) 29.روز گرد آمدن پیرامون درختان تنومند. (31) 30.روزی است که گناه شیعیان آمرزیده می‌شود. (32) 31.روزی که نردبان تکامل برافراشته شد. (33) 32.روز خشنودی. (34) 33.آن روز، روز آراستن است. (35) 34.روز پیشی گرفتن. (36) 35.روز گواه و گواه گرفته شده. (37) 36.روز شرط نهاده شده. (38) 37.روز "شمعون الصفا" وصیّ حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام. (39) 38.روز"شیث" وصیّ حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام. (40) 39.روزی که خداوند، به وسیله آن، اسلام را استوار ساخت و نشان درخشان دین را آشکار کرد. (41) 40.روز چشم پوشی و گذشت از گناهکاران شیعیان امیرالمؤمنین سلام الله علیه. (42) 41.روز روزه داشتن و نماز خواندن و پیوند با برادران دینی. (43) 42.روز خواستن افزودنیهاست. (44) 43.روز عبادت کردن. (45) 44.روزی که اعمال شیعیان، پذیرفته می‌شود. (46) 45.روز پیمان نهاده شده. (47) 46.روز عید اهل بیت محمّد صلی الله علیه و آله . (48) 47. روز عید، شادمانی و سرور. (49) 48.بزرگترین عید. (50) 49.بزرگترین عید خداوند. (51) گفتنی است که در روایات، عید غدیر، اکبر اعیاد، افضل اعیاد(52)، اشرف اعیاد(53)، و اعظم اعیادِ (54)اسلامی شمرده شده است. و در برخی از روایات رسیده که آن عید، در آسمان، مشهورتر از زمین است. در چنین روایاتی، واژه‌ی"اَشهَر" به کار رفته(55). 50.روز جدایی حق و باطل(روز داوری). (56) 51.روز گشایش. (57) 52.روز خشنودی خدای رحمان. (58) 53.روزی که در میان عید ها بسان ماه در بین ستاره‌هاست. (59) 54.روز پوشیدن جامه‌های شایسته و افکندن لباسها‌ی سیاه. (60) 55.روز داد و ستد با خداست. (61) 56.روز آزمایش بندگان. (62) 57.روز ناخرسند گشتن شیطان است. (63) 58.روز فرشتگان والا. (64) 59.روز بازپرسی بزرگ. (65) 60.روز پیمان گرفته شده. (66) 61.روز خبر بزرگ. (67) 62.روز گسترش دانش. (68) 63.روز ارائه‌ی سخنها‌ی روشن درباره‌ی ویژگان. (69) 64.روز زدودن اندوه‌ها و غصّه‌ها. (70) 65.روز دست یافتن به رحمت خداوند است. (71) 66.روزی است که حجتها آشکار گشت. (72) 67.روز هود است. (73) 68.روزی است که دعا در آن مستجاب می‌گردد. (74) 69. روزی است که خداوند، تلاش شیعه را در آن سپاسگزاری کرده است. (75) 70.روز یوشع. (76) _______________________________ 3.متن خطبه. 4. متن خطبه. 5. متن خطبه. 6. اقبال:ص464. 7.بحار:ج98،ص323،ح6. 8. متن خطبه. 9.اقبال:ص464. 10. متن خطبه،و اقبال:ص464. 11.اقبال سیّد بن طاوس:ص464. 12. متن خطبه. 13. متن خطبه. 14. متن خطبه و در برخی از روایات، غدیر،"یَومُ اُمَناءِ الدِّینِ" خوانده شده است، نگاه کنید به اقبال:ص474. 15. متن خطبه. 16.اقبال:ص464. 17. متن خطبه. 18.اقبال:ص464. 19. متن خطبه. 20. اقبال:ص464. 21. اقبال:ص464. 22. اقبال:ص464. 23. اقبال:ص464. 24. اقبال:ص464. 25. اقبال:ص464. 26. اقبال:ص464. 27.تهذیب:ج3 ص143 ح1. 28. اقبال:ص464. 29. متن خطبه. 30. متن خطبه. 31. متن خطبه. 32. اقبال:ص464. 33. متن خطبه. 34. اقبال:ص464. 35. اقبال:ص464. 36. اقبال:ص464. 37. اقبال:ص464. 38. اقبال:ص464. 39. متن خطبه. 40. متن خطبه. 41. اقبال:ص474. 42. اقبال:ص464. 43. اقبال:ص464. 44. اقبال:ص464. 45. اقبال:ص464. 46. اقبال:ص464 و آمده است:"یَومُ قَبُولِ الاَعمالِ...وَیَومٌ تُقبَلُ اَعمالُ الشِّیعَهِ وَ مُحِبِّی آلِ مُحمَّدٍ صلی الله علیه و آله". 47. متن خطبه. 48. اقبال:ص464. 49.وسائل:ج7،باب14،ص326،ح10. 50. اقبال:ص464. 51.وسائل:ج7،ص327 ح4. 52. اقبال:ص464. 53. وسائل:ج7،ص325 ح7. 54. وسائل:ج7،ص325 ح7. 55. وسائل:ج10،ص302 ح1. 56. متن خطبه. 57. متن خطبه. 58. اقبال:ص464. 59. اقبال:ص464. 60. اقبال:ص464. 61. اقبال:ص464. 62. متن خطبه. 63. اقبال:ص464. 64. متن خطبه. 65. اقبال:ص464. 66.تهذیب:ج3 ص143 ح1. 67. متن خطبه. 68. اقبال:ص464. 69. متن خطبه. 70. اقبال:ص464. 71. اقبال:ص464. 72. متن خطبه. 73. متن خطبه. 74. اقبال:ص464. 75. اقبال:ص464. 76. متن خطبه. ______________________ برگرفته از کتاب: آرمان غدیر از دیدگاه امیر المومنین سلام الله علیه نوشته: سید محمد مجیدی نظامی و حسن عرفان انتشارات مولود کعبه، صفحات 49 الی 60

ارسال شده در تاریخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 12:0 :: توسط : خادم شما
درباره وبلاگ
به وبلاگ خود خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام علی(ع) و آدرس moolaali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 91
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 40039
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد بارش برف